معنی bromas
bromas
شوخی، شوخی کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با bromas
brotar
brotar
جاری شُدَن، جَوانِه زَدَن، روییدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bromear
bromear
لَطیفِه گُفتَن، شوخی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
promis
promis
وَعدِه دادِه شُدِه، وَعدِه دادِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
romans
romans
رُمانتیک، بُت، رابِطِه سَطحی، رابِطِه مُتِقابِل
دیکشنری لهستانی به فارسی
brotar
brotar
روییدَن، جَوانِه زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
grymas
grymas
چِهرِه دَر هَم کِشیدَن، اِفراط کَردَن، اَخم، بی اَدَبی
دیکشنری لهستانی به فارسی
grimas
grimas
عَبوس، گِریم
دیکشنری هلندی به فارسی
aroma
aroma
بو، عِطر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
roman
roman
رُمانتیک، عاشِقانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی