معنی besar
besar
بوسیدن، بوسه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با besar
besar
besar
حَجیم، بُزُرگ، غول مانَند، مِقدار، عَظیم، قابِلِ تَوَجُّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pesar
pesar
غَمگینی، وَزن کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
basar
basar
پایِه گُذاری کَردَن، پایِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
cesar
cesar
مُتِوَقِّف کَردَن، مُتِوَقِّف شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
benar
benar
صَحیح، دُرُست اَست، دُرُست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pesar
pesar
غَمگینی، پَشیمانی، وَزن کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bekar
bekar
عَزَب، مُجَرّد
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی