معنی asintir
asintir
سر تکان دادن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با asintir
asistir
asistir
حُضور داشتَن، کُمَک کُنَد، کُمَک کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
asentir
asentir
تَوَافُق کَردَن، مُوافَقَت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
assistir
assistir
حُضور داشتَن، بَرایِ حُضور، تَماشا کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
sentir
sentir
بو کَردَن، اِحساس، بوییدَن، حِسّ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sentir
sentir
اِحساس کَردَن، اِحساس کُنید، حِسّ کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
sentir
sentir
حِسّ کَردَن، اِحساس کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
esinti
esinti
نَسِیم
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی