معنی asado
asado
برشته، کباب
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با asado
pasado
pasado
گُذَشتِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
casado
casado
مُتِأَهِّل
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
usado
usado
اِستِفادِه شُدِه، اِستِفادِه می شَوَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
casado
casado
مُتِأَهِّل
دیکشنری پرتغالی به فارسی
assado
assado
بِرِشتِه، کَباب
دیکشنری پرتغالی به فارسی
usado
usado
اِستِفادِه شُدِه، اِستِفادِه می شَوَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی