معنی anotar
- anotar
- توضیح دادن، یادداشت کنید، یادداشت کردن
واژههای مرتبط با anotar
anotar
- anotar
- توضیح دادَن، یادداشت کُنید، یادداشت کَردَن
agotar
- agotar
- تُهی کَردَن، اِگزوز، خَستِه کَردَن
azotar
- azotar
- با شَلّاق زَدَن، شَلّاق زَدَن، سیلی زَدَن
adotar
- adotar
- اِتِّخاذ کَردَن، اِتِّخاذ
notar
- notar
- مُتِوَجّه شُدَن، اِطِّلاع دَهید
notar
- notar
- مُتِوَجّه شُدَن، اِطِّلاع دَهید
montar
- montar
- زین گُذاشتَن، سَوار کَردَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
annoter
- annoter
- توضیح دادَن، حاشیُه نِویسی کُنید
denotar
- denotar
- نِشانِه گُذاری کَردَن، نِشان می دَهَد