معنی alisar
alisar
صاف کردن، صاف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با alisar
alisar
alisar
صاف کَردَن، صاف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
alistar
alistar
ثَبتِ نام کَردَن، نام نِویسی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
alistar
alistar
ثَبتِ نام کَردَن، نام نِویسی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
avisar
avisar
هُشدار دادَن، بَرایِ هُشدار دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
aliar
aliar
مِتَّحِد شُدَن، مُتَّحِد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kaisar
kaisar
اِمپِراتور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
abusar
abusar
سُوءِ اِستِفادِه کَردَن، سُوءِ اِستِفادِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
agitar
agitar
آشوب کَردَن، تِکان دادَن، لَرزاندَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
afilar
afilar
کاهِش دادَن، تیز کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی