معنی alabar
- alabar
- تحسین کردن، ستایش، ستایش کردن، مدح کردن
واژههای مرتبط با alabar
aljabar
- aljabar
- جَبری، جَبر
haltbar
- haltbar
- بِه طُورِ قابِلِ تَحَمُّل، بادَوام، مُقاوِم
palabra
- palabra
- کَلَمِه
halagar
- halagar
- تَرغِیب کَردَن، چاپلوس کَردَن، تَعرِیف کَردَن
grabar
- grabar
- حَکّاکی کَردَن
aclarar
- aclarar
- پاک کَردَن، رُوشَن کَردَن، واضِح کَردَن
alejar
- alejar
- بیگانِه کَردَن، حَذف کُنید
alegar
- alegar
- اِدِّعا کَردَن، اِلتِماس کَردَن
alarmar
- alarmar
- هُشدار دادَن، زَنگ هُشدار