معنی afligir
afligir
اندوهگین شدن، مبتلا شدن، آزرده کردن، رنجاندن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با afligir
afligir
afligir
رَنجاندَن، مُبتَلا شُدَن، آزُردِه کَردَن، آزار دادَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
affliger
affliger
آزُردِه کَردَن، مُبتَلا شُدَن، آزار دادَن، رَنجاندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
afligido
afligido
سوگوار، مُصیبَت زَدِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
infligir
infligir
تَحمیل، ایجاد کُنَد، تَحمیل کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
infligir
infligir
تَحمیل کَردَن، ایجاد کُنَد، تَحمیل
دیکشنری پرتغالی به فارسی