incomodar incomodar آزار دادَن، مُزاحِم شُدَن، مُزاحِمَت کَردَن، زَحمَت دادَن دیکشنری پرتغالی به فارسی
acordar acordar تَوَافُق داشتَن، بَرایِ بیدار شُدَن، بیدار بودَن، بیدار کَردَن، بَراَنگیختَن، بیدار شُدَن دیکشنری پرتغالی به فارسی