معنی Wasted
Wasted
هدر رفته، هدر رفت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Wasted
Waste
Waste
ضایِعات، زُبالِه، هَدَر، هَدَر دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rested
Rested
آرام، اِستِراحَت کَردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Salted
Salted
نَمَکین شُدِه، نَمَک زَدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rusted
Rusted
زَنگ زَدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Roasted
Roasted
بِرِشتِه، بِرِشتِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wonted
Wonted
مَعمولی، تَعَجُّب شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tested
Tested
آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fasten
Fasten
بَستَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tasten
tasten
دَست زَدَن بِه، دُکمِه ها
دیکشنری آلمانی به فارسی