معنی Wandering
Wandering
سرگردان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Wandering
Meandering
Meandering
پیچ خُوردِه، پیچ دَر پیچ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bantering
Bantering
شوخی، شوخی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fundering
fundering
بُنیاد، پایِه و اَساس
دیکشنری هلندی به فارسی
Wavering
Wavering
لَرزان، تَزَلزُل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zanderig
zanderig
بِه طُورِ شِن مانَند، شِنی، شِنزار
دیکشنری هلندی به فارسی
sanering
sanering
پاک سازی، اِصلاح
دیکشنری هلندی به فارسی