معنی Uneven
Uneven
نامساوی، ناهموار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Uneven
Unevenly
Unevenly
بِه طُورِ نامُساوی، نابَرابَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zweven
zweven
شِناوَر بودَن، شِناوَر
دیکشنری هلندی به فارسی
nerven
nerven
آزار دادَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Seven
Seven
هَفت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zeven
zeven
اَلَک کَردَن، هَفت
دیکشنری هلندی به فارسی
weven
weven
پارچِه کَردَن، بافتَن، بافیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
beven
beven
لَرزِش، لَرزیدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
geven
geven
دادَن
دیکشنری هلندی به فارسی
nemen
nemen
دَست گِرِفتَن، گِرِفتَن، بَرداشتَن
دیکشنری هلندی به فارسی