معنی Tryingly
Tryingly
با تلاش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Tryingly
Pryingly
Pryingly
کُنجکاوانِه، با تَعَجُّب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Taxingly
Taxingly
سَختی آوَر، مالیاتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Erringly
Erringly
بِه طُورِ اِشتِباهی، بِه اِشتِباه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trying
Trying
سَخت، تَلاش کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی