معنی Trusty
Trusty
اعتمادآور، قابل اعتماد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Trusty
Crusty
Crusty
خوشِه ای، پوستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trust
Trust
اعتِماد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trustily
Trustily
با اِعتِماد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trusted
Trusted
مُورِدِ اِعتِماد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trashy
Trashy
بی اَرزِش، آشغال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Thrust
Thrust
هُل دادَن، رانِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
tłusty
tłusty
چَرب، چَرب بودَن، چَربی
دیکشنری لهستانی به فارسی
prosty
prosty
راست، راست دَست، سادِه، سادِه شُدِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
Fruity
Fruity
میوِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی