معنی Transplant
Transplant
کاشتن، پیوند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Transplant
transplanté
transplanté
کاشتِه شُدِه، پِیوَند زَدِه شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Transplanted
Transplanted
کاشتِه شُدِه، پِیوَند زَدِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
transplante
transplante
پِیوَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی