معنی Torridly
Torridly
به طور سوزان، به طرز وحشتناکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Torridly
Horridly
Horridly
بِه طُورِ وَحشَتناک، بِه طَرزِ وَحشَتناکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Worriedly
Worriedly
نِگَران کُنان، نِگَران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sordidly
Sordidly
پَست، مُتِأَسِّفانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Terribly
Terribly
بِه طُورِ وَحشَتناک، بِه طَرزِ وَحشَتناکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Horribly
Horribly
بِه طُورِ وَحشَتناک، بِه طَرزِ وَحشَتناکی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Morbidly
Morbidly
بِه طُورِ غِیرِعادی و بیمارگونِه، بیمارگونِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Torrid
Torrid
گَرم و خُشک، وَحشَتناک
دیکشنری انگلیسی به فارسی