معنی Tire
Tire
خسته شدن، تایر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Tire
rire
rire
پوزخَند زَدَن، بِخَند، خَندِه، خَندیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lire
lire
خوٰاندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cire
cire
موم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sire
Sire
فَرزَند داشتَن، آقا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wire
Wire
سیم کِشیدَن، سیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dire
dire
گُفتَن، بِگو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pire
pire
بَدتَرین، بَدتَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Tired
Tired
خَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Time
Time
زَمان بَندی کَردَن، زَمان
دیکشنری انگلیسی به فارسی