معنی Timidly
Timidly
ترسوانه، با خجالت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Timidly
Vividly
Vividly
بِه طُورِ واضِح، بِه وُضوح
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rigidly
Rigidly
سَخت، سِفت و سَخت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tepidly
Tepidly
بِه سَردی، بِه آرامی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tiredly
Tiredly
خَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Timidity
Timidity
کَمرویی، تَرسو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lividly
Lividly
بِه شِدَّت خَشمگین، پُر جُنب و جوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Humidly
Humidly
با رُطوبَت، مَرطوب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Timely
Timely
بِه مُوقِع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tidily
Tidily
تَرتِیب وار، مُرَتَّب
دیکشنری انگلیسی به فارسی