معنی Tangle
- Tangle
- گرفتار شدن، گره زدن
واژههای مرتبط با Tangle
Tingle
- Tingle
- سوزِش داشتَن، گِزگِز
Tangled
- Tangled
- دَر هَم پیچیدِه، دَرهَم
Dangle
- Dangle
- آویزان بودَن، آویزان شُدَن
Mangle
- Mangle
- آسیب زَدَن
langue
- langue
- زَبان
Single
- Single
- تَک کَردَن، مُجَرّد، تَنها
Tangible
- Tangible
- مَلوس، مَلموس
Tackle
- Tackle
- مُبارِزِه کَردَن، تَکل زَدَن
banale
- banale
- بی مَزِّه، پیشِ پا اُفتادِه، تِکرَاری، جُزئی