معنی Symptomatically
Symptomatically
به طور علامتی، به صورت علامتی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Symptomatically
Asymptomatically
Asymptomatically
بِه طُورِ بِدونِ عَلامَت، بِدونِ عَلامَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی