معنی Starve
Starve
ضعف کردن به دلیل گرسنگی، گرسنگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Starve
Stare
Stare
خیرِه نِگَاه کَردَن، خیرِه شَوید، زُل زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Scarce
Scarce
کَم یاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Strive
Strive
تَلاش کَردَن، تَلاش کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Startle
Startle
تَرساندَن، مَبهُوت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stance
Stance
مَوضِع، مَوضِع گیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stable
Stable
پایدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sparse
Sparse
مُتِفَرِّق، پَراکَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Swerve
Swerve
اِنحِراف پِیدا کَردَن، مُنحَرِف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Strafe
Strafe
اِنتِقام، پِنالتی
دیکشنری آلمانی به فارسی