معنی Starched
Starched
آهار، نشاسته شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Starched
Startled
Startled
مُتِعَجِّب، مَبهُوت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stacked
Stacked
چیدِه شُدِه، اَنباشتِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Parched
Parched
خُشکیدِه، خُشک شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی