معنی Sprawl
Sprawl
گسترده شدن، پراکندگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Sprawl
Scrawl
Scrawl
چاپیدن، خَراش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Spiral
Spiral
بِه دُورِ خُود چَرخیدَن، مارپیچ، مارپیچی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
uprawa
uprawa
کاشت، کِشت کُنَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
Spray
Spray
اِسپَری کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Spawn
Spawn
تَولِید کَردَن، تُخم ریزی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crawl
Crawl
زَحمَت کِشیدَن، خَزیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
prawy
prawy
پَرهیزگار، کامِل
دیکشنری لهستانی به فارسی
prawo
prawo
قانون، اَصل، حَق، کُپی رایت خُود
دیکشنری لهستانی به فارسی
prawa
prawa
حُقوق، وَکیل
دیکشنری لهستانی به فارسی