معنی Smudge
Smudge
لکّه انداختن، لک کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Smudge
Smudged
Smudged
کَثیف، لَکِّه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Smuggle
Smuggle
قاچاق کَردَن، قاچاق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trudge
Trudge
راه رَفتَن با زَحمَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Surge
Surge
جوش و خُروش پِیدا کَردَن، مُوج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Judge
Judge
قِضاوَت کَردَن، قاضی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Nudge
Nudge
هُل دادَن، تِکان دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Smug
Smug
مُتِکَبِّر، خُود راضی
دیکشنری انگلیسی به فارسی