معنی Sickened
Sickened
آزرده، مریض شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Sickened
tickend
tickend
تیک تیک کُنَندِه، تیک زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Sicken
Sicken
بیمار کَردَن، مَریض
دیکشنری انگلیسی به فارسی