معنی Sharpen
Sharpen
تیز کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Sharpen
Shorten
Shorten
کوتاه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sharply
Sharply
تُند، بِه شِدَّت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sharpened
Sharpened
تیز شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Starren
Starren
زُل زَدَن، خیرِه شَوید
دیکشنری آلمانی به فارسی
harken
harken
جَمع آوَری کَردَن، چَنگَک زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
harken
harken
جَمع آوَری کَردَن، چَنگَک زَدَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Sharp
Sharp
تیز، شارپ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Share
Share
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک گُذاشتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Shape
Shape
شَکل دادَن، شِکل
دیکشنری انگلیسی به فارسی