معنی Satiny
Satiny
مثل ساتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Satiny
Satin
Satin
ساتَن مانَند، ساتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ratify
Ratify
تَصوِیب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
satiné
satiné
ساتَن مانَند، ساتَن، مِثلِ ساتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Satire
Satire
طَنز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sanity
Sanity
سَلامَت عَقل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Saying
Saying
گُفتِه، گُفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Satisfy
Satisfy
رِضایَت دادَن، راضی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stinky
Stinky
بوی بَد، بَدبُو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Stingy
Stingy
بَخِیل، خَسیس
دیکشنری انگلیسی به فارسی