معنی Saddle
Saddle
زین گذاشتن، زین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Saddle
Waddle
Waddle
راه رَفتَن بِه طُورِ مُضحِک، وِل کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Paddle
Paddle
پارویی زَدَن، دَست و پا زَدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sample
Sample
نِمونِه گِرِفتَن، نِمونِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sadden
Sadden
غَمگین کَردَن، غَمگین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Riddle
Riddle
مُعَمّا حَلّ کَردَن، مُعَمّا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Straddle
Straddle
سَوار شُدَن دُو طَرَفه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Cuddle
Cuddle
دَر آغوش گِرِفتَن، نَوَازِش کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fiddle
Fiddle
دَستکاری کَردَن، کَمانچِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Middle
Middle
میانِه، وَسَط
دیکشنری انگلیسی به فارسی