معنی Rusted
Rusted
زنگ زده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Rusted
Rested
Rested
آرام، اِستِراحَت کَردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rutted
Rutted
پَسمَندِه، پوسیدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hustend
hustend
سُرفِه کُنَندِه، سُرفِه کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
husten
husten
سُرفِه کَردَن، سُرفِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Rented
Rented
اِجارِه ای، اِجارِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rustle
Rustle
خَش خَش کَردَن، خَش خَش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rustic
Rustic
روستایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ruined
Ruined
خَرَاب، ویران شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rugged
Rugged
ناهَموار
دیکشنری انگلیسی به فارسی