معنی Roaring
Roaring
غرّنده، غرّش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Roaring
Soaring
Soaring
بُلَند، اَوج گِرِفتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Searing
Searing
سوزان، سُرخ شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rousing
Rousing
بَرانگیزِانَندِه، بَراَنگیختَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rotting
Rotting
دَر حالِ فِساد، پوسیدِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rotating
Rotating
چَرخان، دَر حالِ چَرخِش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Soaking
Soaking
خیس، خیساندَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sparing
Sparing
مَحدود، صَرفِه جویی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
nyaring
nyaring
زَهرآگین، با صِدایِ بُلَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Tearing
Tearing
پارِه کُنَندِه، پارِه شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی