معنی Restate
Restate
دوباره بیان کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Restate
Restore
Restore
بازگَرداندَن، بازیابی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Restart
Restart
دُوبارِه شُروع کَردَن، راه اَندازی مُجَدَّد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Reinstate
Reinstate
دُوبارِه بِه حالَت قَبل بَرگَرداندَن، بازگَرداندَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
restante
restante
باقی، باقی ماندِه اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
restante
restante
باقی، باقی ماندِه اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
restare
restare
ماندَن، باقی می مانَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
testato
testato
آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
testare
testare
آزمایِش کَردَن، تِست کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gestalte
gestalte
قامَت
دیکشنری هلندی به فارسی