معنی Reportedly
Reportedly
بر اساس گزارش ها، گزارش شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Reportedly
Repeatedly
Repeatedly
بِه طُورِ مُکَرَّر، مُکَرَّر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Reputedly
Reputedly
بِه طُورِ مُعتَبَر، مَشهور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Reported
Reported
گُزارِش شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی