معنی Reform
Reform
اصلاح کردن، اصلاحات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Reform
Reform
Reform
اِصلاحات، اِصلاح
دیکشنری آلمانی به فارسی
Deform
Deform
تَحرِیف کَردَن، تَغییر شِکل دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Retort
Retort
جَواب تُند دادَن، پاسُخ دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Resort
Resort
پَناه بُردَن، اِستِراحَتگاه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Record
Record
ثَبت کَردَن، ضَبط کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Report
Report
گُزارِش دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rework
Rework
دُوبارِه کار کَردَن، دُوبارِه کاری کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
reforma
reforma
اِصلاحات، اِصلاح، بازسازی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Perform
Perform
اَنجام دادَن، اِجرا کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی