معنی Rack
Rack
آویزان کردن، قفسه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Rack
Race
Race
مُسابِقِه دادَن، نِژاد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rank
Rank
رُتبِه بَندی کَردَن، رُتبِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sack
Sack
کیسِه زَدَن، گونی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rock
Rock
سَنگین کَردَن، سَنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tack
Tack
چَسباندَن، چَسب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pack
Pack
بَستِه بَندی کَردَن، بَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Lack
Lack
کَمبود داشتَن، کَمبود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Back
Back
بازگَشتَن، بَرگَشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Hack
Hack
هَک کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی