معنی Pummel
Pummel
ضربه زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Pummel
Himmel
Himmel
آسِمان، بِهِشت
دیکشنری آلمانی به فارسی
Pumped
Pumped
پُمپاژ شُدِه، پُمپ شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
fummeln
fummeln
دَستکاری کَردَن، دَست و پا زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Plummet
Plummet
سُقوط کَردَن، سُقوط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
summen
summen
زوزِه کِشیدَن، زِمزِمِه، وِزوِز کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
hummen
hummen
زوزِه کِشیدَن، زِمزِمِه کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
rommel
rommel
آشوب، آشغال، آشوبی بودَن، بی اَرزِش
دیکشنری هلندی به فارسی