معنی Professed
Professed
اظهاری، اظهار داشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Professed
professer
professer
اِظهار کَردَن، حِرفِه ای
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Professor
Professor
اُستاد، پُرُوفُسُور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Professedly
Professedly
بِه طُورِ اِعلام شُدِه، بِه طُورِ حِرفِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Professur
Professur
اُستادیار، مَقامِ اُستادی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Professor
Professor
اُستاد
دیکشنری آلمانی به فارسی
Profess
Profess
اِظهار کَردَن، پُرُوفُسُور
دیکشنری انگلیسی به فارسی