معنی Prissy
Prissy
محتاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Prissy
Prissily
Prissily
با خودنَمایی یا اِفادِه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Primly
Primly
با جِدِّیَّت یا رَسمی، اَوَّلیِّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pricey
Pricey
گِران، گِران قِیمَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crispy
Crispy
تُرُد و شِکَنَندِه، تُرُد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frisky
Frisky
سَرزِندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dressy
Dressy
جَذّاب، شیک پوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Brassy
Brassy
پُر صِدا و خُودخوٰاه، بِرِنجی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Press
Press
فِشار دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی