معنی Predation
- Predation
- شکارگری، شکار
واژههای مرتبط با Predation
Prädation
- Prädation
- شِکارگَری، شِکار
Gradation
- Gradation
- دَرَجِه بَندی
gradation
- gradation
- دَرَجِه بَندی
prédation
- prédation
- شِکارگَری، شِکار
Perdition
- Perdition
- هَلاکَت، تَباهی
Precaution
- Precaution
- اِحتیاط
Probation
- Probation
- آزمایِشی، مَشروط
Privation
- Privation
- مَحرومِیَت، خُصوصی
Prediction
- Prediction
- پیش بینی