معنی Polish
Polish
صاف و برّاق کردن، لهستانی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Polish
Punish
Punish
مُجازات دادَن، تَنبِیه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Publish
Publish
اِنتِشار دادَن، مُنتَشِر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Relish
Relish
لَذَّت بُردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wolfish
Wolfish
گُرگ گونِه، گُرگ ماهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Perish
Perish
نابود شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Polite
Polite
مُحتَرَم، مُؤَدَّب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Polished
Polished
صاف، جَلا دادِه شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Police
Police
پُلیس را نَظارَت کَردَن، پُلیس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Foolish
Foolish
اَحمَقانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی