معنی Poison
Poison
مسموم کردن، سمّ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Poison
raison
raison
دَلیل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
maison
maison
خانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
voisin
voisin
کِناری، هَمسایِه، نَزدِیکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Poised
Poised
آمادِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Potion
Potion
مَعجون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Poise
Poise
آرام و تَعَادُل داشتَن، مَتَانَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی