معنی Player
Player
بازیکن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Player
glaner
glaner
جَمع آوَری کَردَن، چیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
glacer
glacer
لُعاب زَدَن، لُعاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
relayer
relayer
واسِطِه بودَن، رِلِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
placer
placer
دِل پَذیری، لَذَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
balayer
balayer
جاروب کَردَن، جارو کَردَن، زَمین پاک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
étayer
étayer
اِثبات کَردَن، پُشتیبانی می کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Plaster
Plaster
گَچ کاری کَردَن، گَچ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
slager
slager
قَصّابی کَردَن، قَصَّاب
دیکشنری هلندی به فارسی
laver
laver
شُستِشو دادَن، شُستَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی