معنی Piercing
Piercing
نافذ، سوراخ کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Piercing
Piercingly
Piercingly
بِه طُورِ سوزناک، بِه طَرزِ سوراخ کَردَنی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
viering
viering
جَشن
دیکشنری هلندی به فارسی