معنی Perform
Perform
انجام دادن، اجرا کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Perform
Performer
Performer
اِجراکُنَندِه، مُجری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Reform
Reform
اِصلاح کَردَن، اِصلاحات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deform
Deform
تَحرِیف کَردَن، تَغییر شِکل دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Reform
Reform
اِصلاحات، اِصلاح
دیکشنری آلمانی به فارسی