معنی Pencil
Pencil
مداد کشیدن، مداد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Pencil
bencil
bencil
خُودبین، خُودخوٰاه، خُودشیفتِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
gentil
gentil
مِهرَبان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gentil
gentil
مِهرَبان، مُلایِم
دیکشنری پرتغالی به فارسی
kecil
kecil
جُزئی، کوچَک، ریز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
evcil
evcil
خانِگی، داخِلی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی