معنی Parody
Parody
تقلید طنز کردن، تقلید، طنز تقلیدی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Parody
parodi
parodi
طَنز تَقلِیدی، تَقلِید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
parowy
parowy
بُخاری، دَستگیرِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
parodi
parodi
طَنز تَقلِیدی، تَقلِید
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Parade
Parade
رِژِه رَفتَن، رِژِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Partly
Partly
تا حَدّی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Parley
Parley
مُذاکِرِه کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Parity
Parity
بَرابَری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Pardon
Pardon
بَخشیدَن، بِبَخشیدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Parodie
Parodie
طَنز تَقلِیدی، تَقلِید
دیکشنری آلمانی به فارسی