معنی Opposing
Opposing
مخالف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Opposing
Imposing
Imposing
تَأثِیرگُذار، تَحمیل کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Opposite
Opposite
مُقابِل، دَر مُقابِل
دیکشنری انگلیسی به فارسی