معنی Obligingly
Obligingly
با رغبت، به اجبار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Obligingly
Obliging
Obliging
خِدماتی، مُکَلَّف کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی