معنی Jailor
Jailor
زندانبانی، زندانبان، زندانی بان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Jailor
Sailor
Sailor
مَلَوان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Tailor
Tailor
دَستکاری کَردَن، خَیّاط
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bailar
bailar
رَقصیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Janitor
Janitor
نِگَهبان ساختمان، سَرایدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Valor
Valor
شُجاعَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
calor
calor
گَرما
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
valor
valor
شُجاعَت، اَرزِش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
calor
calor
گَرمایی، گَرما
دیکشنری پرتغالی به فارسی
maior
maior
بُزُرگ تَر، اَصلی
دیکشنری پرتغالی به فارسی