معنی Irradiate
Irradiate
تاباندن، تابش کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Irradiate
irradiare
irradiare
پَرتَواَفکَندَن، تابِش می کُنَد، تاباندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی