معنی Invention
Invention
اختراع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Invention
invention
invention
اِختِراع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Intention
Intention
قَصد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Injektion
Injektion
تَزرِیق
دیکشنری آلمانی به فارسی
Infektion
Infektion
عُفونَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
intention
intention
قَصد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Konvention
Konvention
مَراسِم، کُنوانسیون
دیکشنری آلمانی به فارسی
convention
convention
مَراسِم، کُنوانسیون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Infection
Infection
عُفونَت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Inventive
Inventive
خَلّاق، مُبتَکِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی